ابوذر منتظرالقائم - پاسداران

سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سفارش تبلیغ
صبا ویژن





یک گفتگوی مسالمت آمیز!

این متن گفتگویی است که روی فرکانس اضطراری کشتیرانی روی کانال 106 سواحل (Finisterra (Galicia میان اسپانییایی‌ها و آمرییکایی‌ها در 16 اکتبر 1997 رخ داده و ضبط شده است .

اسپانیایی ( با سر و صدای متن): A-853 با شما صحبت میکند. لطفا 15 درجه به جنوب بچرخید تا از تصادف اجتناب کنید. شما دارید مستقیما بطرف ما می آیید. فاصله 25 گره دریایی.

آمریکائی ( با سرو صدای متن): ما بشما پیشنهاد میکنیم 15 درجه به شمال بچرخید تا با ما تصادف نکید.

اسپانیایی: منفی. تکرار میکنیم. 15 درجه به جنوب بچرخید تا تصادف نکنید.

آمریکائی ( یک صدای دیگر) : کاپیتان یک کشتی ایالات متحده آمریکا با شما صحبت میکند. بشما اخطار میکنیم 15 درجه بشمال بچرخید تا تصادف نشود.

اسپانیایی: این پیشنهاد نه عملی است و نه مقرون به صرفه! بشما پیشنهاد میکنیم 15 درجه به جنوب بچرخید تا باما تصادف نکنید.

آمریکائی (با صدای عصبانی) : کاپیتان ریچارد جمس هاوارد فرمانده ی ناو هواپیما بر یو اس اس لینکلن با شما صحبت میکند . دو رزمناو 6 ناو منهدم کننده 5 ناوشکن 4 زیر دریایی و تعداد زیادی کشتی های پشتیبانی ما را اسکورت میکنند. بشما پیشنهاد نمی کنم. بشما دستور میدهم راهتان را 15 درجه بشمال عوض کنید. در غیر اینصورت مجبور هستیم اقدامات لازمی برای تضمین امنیت این ناو اتخاذ کنیم. لطفا بلافاصله اطاعت کنید و از سر راه ما کنار روید!!!

اسپانیایی : خوان مانوئل سالاس آلکانتارا با شما صحبت میکند. ما دو نفر هستیم و یک سگ دو وعده غذا 2 قوطی آبجو و یک قناری که فعلا خوابیده ما را اسکورت میکنند. پشتیبانی ما ایستگاه رادیوئی زنجیره ی دیال ده لا کورونیا و کانال 106 اضطراری دریائی است. ما به هیچ طرفی نمی رویم زیرا ما روی زمین قرار داریم و در ساختمان فانوس دریایی A-853 Finisterra روی سواحل سنگی گالیسیا هستیم و هیچ تصوری هم نداریم که این چراغ دریایی در کدام سلسله مراتب از چراغ های دریای اسپانیا قرار دارد. شما میتوانید هر اقدامی که به صلاحتان باشد را اتخاذ کنید و هر غلطی که میخواهید بکنید تا امنیت کشتی کثافتتان را که بزودی روی صخره ها متلاشی میشود تضمین کنید. بنابراین بازهم اصرار میکنیم و بشما پیشنهاد میکنیم عاقلانه ترین کار را بکنید و راه خودتان را 15 درجه ی جنوبی تغییر دهید تا از تصادف اجتناب کنید.

آمریکائی : آهان باشد. گرفتیم. ممنون.



نویسنده : ابوذر منتظرالقائم » ساعت 12:4 عصر روز یکشنبه 85 آبان 14




نویسنده : ابوذر منتظرالقائم » ساعت 9:41 صبح روز شنبه 85 آبان 13


از : دیافه

هروقت اسم مسجدالاقصی میاد یه ساختمون هشت ضلعی با گنبد زرد جلوی جلوی چشممون میاد، توی اکثر کتابا و سایتها، حتی سایتهای صهیونیستی هم این عکس به عنوان مسجدالاقصی قرار داده شده در حالیکه این عکس متعلق به مسجدیه به نام "مسجد صخره یا قبة الصخره یا مسجد قبه"  که در سال 68-71 هجری به منظور گرامیداشت معراج پیامبر ساخته شده( میگن صخره ای که پیامبر از روی اون به معراج رفت توی این مسجده) و مسجدالاقصی مسجد کوچکتر با گنبد سبز رنگیه که پشت اون قرار داره حالا چرا همیشه عکس اون مسجد 8 ضلعی ( یعنی همون قبة الصخره) رو جای مسجدالاقصی نشون میدن؟

...

مسجدالاقصی همون مسجدیه که به اعتقاد صهیونیستا در محل معبد سلیمان ساخته شده و باید خراب بشه تا برای بار سوم معبد سلیمان در اون محل ساخته بشه تا مسیح ظهور کنه و غیربنی اسرائیل رو از بین ببره یا برده بنی اسرائیل کنه . خوب حالا فکر کنین همه مسجد صخره رو همون مسجدالاقصی بدونن ، طبق پیش بینی ها هم باید مسجدالاقصی حداکثر تا پایان سال 2007 تخریب بشه، اما اگه کسی ندونه مسجدالاقصی واقعی کدومه با خراب شدنش اتفاقی نمیفته! اگه هم حرفی بشه همه جا عکس زنده مسجد صخره رو نشون میدن و این موضوع رو رد میکنن... ماشاءالله مسلمونا هم که همه آگاه تصدیق میکنن که شایعات کذب بوده و مسجدالاقصی سالمه!

به همین راحتی!



نویسنده : ابوذر منتظرالقائم » ساعت 7:13 عصر روز چهارشنبه 85 آبان 10


امروز ، ساعت 14 و 30 دقیقه الی 17 ، در یکی از مساجد تهران ، فتنه ای علیه دولت نهم در حال شکل گیری است. ماجرا را مو به مو افشا می کنم تا همه بدانند و آنهایی که دستشان به جایی می رسد ، علاج واقعه - قبل از وقوع ! – کنند که گله گزاری بعد از آن بی فایده و پوچ است.  

یکی از بچه ها ، با متنی اعتراض آمیز در ابتدای آن اس ام اس ارسالی کسی را ، برایم فوروارد کرد. محتوای اس ام اس ، چیزی جز پا و برد دادن به تبلیغات یکساله تمامی مطبوعات و رسانه های وابسته به طیف های مختلف مخالف دولت نبود. جدا از آنکه سه گروه از ادعاهای پوچ جریانات ضد دولت نهم را منتشر می کرد. این اس ام اس ، خبر از برگزاری جلسه ای برای سلاخی دولت نهم ، در مسجدی در محلات کاملا مرفه نشین شمال تهران - که پایگاه جریان چپ سنتی است – این بار زیر علم و نام حامیان دولت می داد . 

چند دقیقه بعد ، یکی دیگر از بچه ها ، در خصوص جلسه ای با همین مشخصات در آن مسجد ، از من جویا شد و گفت که ماجرا را از طریق اس ام اس آقای فلانی مطلع شده است. روند تماسهای تلفنی و اس ام اسی با من در خصوص موضوع، سیر افزایشی گرفت. جدا از بحث هایی که با بچه ها کردم ، دیگر موضوع را جدی نگرفتم . اما خیلی دوست داشتم دقیقا بدانم که مرکز جدید ارسال کننده چنین اس ام اس هایی ، کجا و چه کسی است . لیکن یک چیزی ته ذهنم برق می زد و آن اینکه ارسال کننده اس ام اس برای همه بچه ها ، خود از فعالان همان مسجد است. 

روی سیستم ، مسنجر را باز کردم . ناگهان ، با آفلاینهای زشت و غیرقابل توجیه همین آقا ، با محتوایی دقیقا حاوی همان حملات زشت علیه دولت ، مواجه شدم .  بشدت با وی درگیر بحث شدم و برایم روشن شد که ماجرا از کجا آب می خورد... 

...هرزگاهی  که مطلب بلندی را در موضوع خاصی می نویسم ، برخی نسبت به طولانی بودن مطلب معترض می شوند. البته من جواب فراخور حال ایشان را بهشان می دهم ، اما برایم روشن می شود که این دسته ، منطقا نه اهل مطالعه عمقی کتاب های سیاسی و تاریخی و یا حتی فنی هستند ، نه اهل روزنامه و مقاله مطالعه کردن . این به کنار ، بارها شده که دوستان مختلفی ، چه در چت ، چه در اس ام اس ، چه در کامنت ، چه در تماس تلفنی و یا گفتگوی حضوری ، شروع به تعریف و تمجید از نگاه و تحلیل من می کنند و از من می پرسند که چه کنیم که بتوانیم در این سطح ، قدرت تحلیل داشته باشیم ؟ یادم نمی آید حتی یک بار ، مطالعه کامل و در درجه اول ، شنیدن سخنرانیهای رهبری را بعنوان فاکتور با ترتیب اول ، مطالعه سخنان حضرت امام (قدس سره ) برای ادراک زاویه نگاه ایشان به موضوعات مختلف ، مطالعه کتب تاریخی از منابع سالم ، مطالعه آیات قرآن ،‌احادیث و روایات معتبر منقول از اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام ، و شان نزول آن و رفتن پای منبر علمای فهیم و زمان شناس را توصیه نکرده باشم . اما وقتی می بینم که حتی در برخی جلسات حضوری ، وقتی موضوعات مهم مطرح می شوند ، برخی یا چرت می زنند و یا هنگامی که بیدارند ، دائم شوخی و مسخره بازی می کنند ، به جلسات مهم هم که می روند ، به بهانه های مختلف جلسات را از هم می پاشند ، متوجه می شوم که توقع من از دوستان ، زیادی بالا است ! کی می رود اینهمه راه را ؟ خواندن بیانات رهبری ؟ خواندن بیانات حضرت امام ؟ کتاب خواندن ؟ مقاله خواندن ؟ پای منبر رفتن و جسارت نکردن ؟ آقایان حوصله متون من وبلاگ نویس یه لا قبا را ندارند ، بنشینند پای سخنرانیهای نیم ساعته – چهل و پنج دقیقه ای رهبر معظم انقلاب ؟!... 

اگر یادتان باشد ، چند وقتی است ، رد هایی از سانسورشدن شخص رهبر معظم انقلاب این ور و آن ور پیدا می شود و در این امر ، آدمهایی که باورکردنش سخت شده ، دخیل اند ؛ اما وقتی به ذائقه و زاویه سیاسی شان نگاه می کنی ، می توانی علت این حرکت مجرمانه را درک کنی. من و حسن روزی طلب و حامد طالبی و جمع دیگری از بچه ها ، موضوع را بشدت مورد انتقاد قرار دادیم ودیگران را هم آگاه کردیم .تا جایی که کار به سرویسهای خبری رسید و برای نمونه صدا و سیما در یکی از موارد تسلیم شد و فیلم کامل گفتگوی رهبر معظم انقلاب با دانشجویان را – البته ساعت 23 ! – بطور کامل پخش کرد . اما مشکل اصلی ، همان سانسور شدن رهبری در جاهایی بود که به دفاع جانانه و همه جانبه – بقول ما، فول اسپکتروم – از دولت نهم پرداخته بود. حالا ، گیرم که رهبر معظم انقلاب توسط این آدمها سانسور نمی شد ! وقتی بعضی ها ، حتی حال و حوصله ندارند که پای صحبت خمینی زمان – که شکم خود را در حمایت از ایشان ، ادعا می کنند که پاره می کنند – بنشینند ، وقتی کار به جایی می رسد که تفکر خامنه ای را از خودش هم بهتر درک کرده اند ، وقای کار به جایی می رسد که فکر می کنند امیر مومنان علیه علیه السلام را از امام خمینی و رهبر انقلاب ، بهتر شناخته اند ، دیگر چه اعتراضی ؟  

... به برخی دیگر از دوستان هم گفتم ، برگزاری این جلسه ، حتی اگر هم توسط طیف حامیان رئیس جمهور برنامه ریزی شده باشد ، یک خبط و بی تدبیری عمیق است. به هیچ وجه ، با احد الناسی در این موضوع ، شوخی و رودبایستی ندارم . حتی اگر شخص دکتر الهام باشد که من این را راست نمی دانم . رهبر معظم انقلاب ، در یک تدبیر عمیق ، بصراحت به تمام گروهها و جریانات سیاسی مدعای نقد مشفقانه ، مدعی اصولگرایی و مدعی درون نظام بودن ، با تاکید بر اصل وجوب نقد ، فرمودند که نقد باید به من ، یا خود دولت گفته شود . مردم چه گناهی کرده اند که باید کامشان از این درگیریها تلخ شود ؟ به همه ، اعم از جریانات دانشجویی و یا غیر آن هم ابلاغ و تفهیم فرمودند که آنچه که به عنوان نقد در رسانه های مکتوب و غیر مکتوب تاکنون مطرح شده ، چیزی جز جریانسازی طیف های مختلف مخالف دولت ، اعم از مخالفان ذائقه ای یا بنیادی ، نیست و حتی اگر صحت می داشت ، کسی حق نداشت ، دعوای خود با دولت ، گله گذاری مسئولین با هم و باصطلاح نقد خود از عملکرد رئس جمهور را به میان عموم مردم و در فضای عمومی و بقول رهبر معظم انقلاب ، سرکوچه وخیابان ، بکشد، چه رسد به اینکه صحت ندارند و منصفانه نیست.  

...حالا ، این بار ، به اسم بسیج دانشجویی ، به اسم حامیان دولت ، خنجر در کمر دولت اسلامی فرو می برند. چند چیز علنا مشکوک در این میان را ببینید :

-       دست اندرکاران این برنامه ، از سایت واقعا معلوم الحال بازتاب و به نقل از سایت نوسازی ، برای انعکاس رسانه ای خبر خود استفاده می کنند. قسمت خبط ماجرا مربوط به نوسازی ، و قسمت خیانت موضوع ، مربوط به بازتاب است. چرا تعجب نکردند که بازتاب ، اخبار مربوط به جریانات حامی دولت !!! را بازتاب داده ؟

-          محل برگزاری مراسم هم به حضور معرفی شد . پایگاه جریان چپ سنتی در شمال تهران .

-          اس ام اس های غیر قابل بخشش توهین آمیز ، آفلاینهای زشت توهین آمیز برای تبلیغ برنامه .

-          دعوت از عموم مردم و دانشجویان و امت حزب الله ! برای شرکت در برنامه !

-          و ....

آنهایی که ادعا دارند ، رهبر معظم انقلاب برای آنها حجت بالغه است ، حتی اگر درک و شعور و فهم خودشان به اندازه درک این نکته نرسیده ، لا اقل باید از ابلاغ رهبری حجت بیابند که مگر مشکل دولت نهم چیست که مدعی نقد از درون آن ، در سال اول مسئولیتش شده اند ؟ اینقدر اسیر تبلیغات و جوسازی بودن که صلاحیت کار سیاسی و فرهنگی را از آدم سلب می کند ! چه کسی  می خواهد مردم را مطلع کند ؟ کسی که خود اسیر جریانسازی جریانات غیرخودی است ؟!! 

نهایتا اگر سئوالی دارند ، می شود این سئوال را در جلسات سخنگوی دولت مطرح کرد و ایشان هم پاسخ می دهند. باید پرسید چه شده است که مطرح کردن دعوا در میان مردم ، ضرورت پیدا کرده ؟ آیا - بقول خودشان چند سئوال – نیاز به برگزاری همایش نقد !! از درون ؟!!! دارد ؟  

ما مدعی این هستیم که برخی با اهداف ذائقه ای ، یا عمیقتر ، حتی رهبر انقلاب را سانسور می کنند ، اما آنکسانی که ادعای حمایت از دولت نهم و اطاعت از ولی امر را دارند ، چگونه می توانند این دوباله روی فرمایش رهبری راه رفتن را توجیه کنند ؟ مطمئنم ، رهبری خود از شنیدن خبر این مراسم تعجب خواهد کرد و لبخند تلخی خواهد زد.  

گناه لبخند تلخ رهبری ، بر دوش این فتنه سازان از بیرون !

پس نوشت : فتنه خنثی شد. دکتر الهام نرفت. فضای این جلسه فتنه آمیز هم کنترل شد. الحمد لله .



نویسنده : ابوذر منتظرالقائم » ساعت 7:13 عصر روز چهارشنبه 85 آبان 10


این هم یکی از خطاهای عجیب سرور پرشین . باز بلاگفا پیغام خطاهایش را فارسی کرده ! جالب آنجا است ، وقتی بعنوان مدیر گروه مذهب ، رفته ام فهرست اعضای گروه مذهب را ببینم ، ناگهان می بینم اصلا انگار ساین این نکرده ام ! گاهی مواقع می خواهم بروم کامنت ها را بررسی کنم ،‌ انگار نه انگار که فقط از درون بخش مدیریت امکان زدن دکمه مربوطه را دارم ، از من دوباره رمز عبور می خواهد ! وقتی دارم در مدت زمانی مشخص مثلا سی دقیقه ، روی وبلاگ و مثلا قالب کار می کنم ، ناگهان هنگام آپ دیت کردن ، دوباره از من رمز عبور می خواهد ! ( تصویر یک خطای دیگر روی سایت پرشین اوربیت که باید یکی از فنی ترین سایتهایشان باشد را هم همین پایین ببینید. )

می دانید پرشین بلاگ به چه دردی می خورد ؟ یدک کشیدن نام بزرگترین جامعه مجازی ایران ! می دانید دیگر به چه دردی می خورد ؟ ایجاد عنوانی برای شرکت در انتخابات ، برای آدمی که می خواهد سیاسی باشد اما جز اطلاعاتی بودن و دکترای تاریخ داشتن - که می دانیم به چه دردی می خورد و بچه های کدام دانشگاه ( اگر پیش خودمان بماند،‌ دانشگاه امام باقر علیه السلام ) بیشتر آن را می خوانند - چیز دیگری در چنته ندارد و آنهنگام که می خواهد سیاسی بنویسد سوتی هایی می دهد که سر آدم را به درد می آورد ! به این درد می خورد که بخواهی با این عنوان ، که یک عنوان غیر سیاسی است ،‌در یک امر سیاسی مثل انتخابات سکوی پرتاب داشته باشی اما از سیاسی چیزی که ندانی که هیچ ، موجباتدردسر هم حزبی هایت را هم فراهم کنی و از فردا حزب متبوعت باید جوابگوی عدم رعایت مقررات و مصالح و منافع ملی در سرویس وبلاگت هم باشند . جالبتر آنجا که شیخ رئیس گروهت، می گوید دنبال آدمهایی می گردد که سیاسی نباشند ! اینهم از غیر راست - اگر نگوییم دروغ - های جدید ، بعد از وعده ?? هزار تومانی !

آقای دکتر !

لطفا اولا برو یکی کم آی تی را به معنای حقیقی اش بشناس ، که ابزار دست قدرتهای سیاسی است ، ‌تا بدانی آی تی که هچ ، در دنیا هیچ چیزی بیرون از مدار ایدئولوژی و منافع قرار ندارد ، دوما، ‌برو یک مدرک فنی بردار و بیار تا اندازه این شیرازی بلحاظ فنی بتوانی حرف ما را بفهمی ، بعد هم هر دویتان از این بازی رو حوضی مسخره کشمکش دست بردارید که می دانم دست هردویتان در دست هم است و این وسط ، گوشت قربانی ، وبلاگهایی هستند که شما سنگ آنها را به سینه می زنید اما خدا نکند که جیک همین وبلاگ نویسها در بیاید ،‌آنوقت در وبلاگهایتان همان وبلاگ نویسهایی را که روزی به آنها افتخار می کردید و همه جا پز آنها را به هم می دادید و جایزه فلان و بهمان و عنوان فلان و بیسار تقدیمشان می کردید را به کمک ادبیاتی که متخصص آن هستید ، بزیر تیغ فحش و توهین می کشید.

شیرازی ای که وبلاگش را با پول طرح تکفا درست کرده ، چه داد شخصی بودن و بی پول بودن می زند ! بوترابی ای که یک مدیر اجرایی وزارت اطلاعات بیش نیست و البته اینگونه تیپ آدم ، پولدار هم هست ، چه دم از استقلال و جریان آزاد فکر می زند !

بازی زشت دعوایتان را پایان بدهید . شماها هر دو ، دو تیغه از یک قیچی هستید.



نویسنده : ابوذر منتظرالقائم » ساعت 7:13 عصر روز چهارشنبه 85 آبان 10

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >